مدتهاست که مجموعه تاریخی مصلای مشهد و کارگاههای هنریاش، پناهگاه امن و آرام هنرمندان شهر است. یکیشان بهبود آزادیان است؛ هنرمند گوهرتراش متولد١٣٦١ که پنجسال پیش، مسیرش را از نقاشی و طراحی بهسمت تراش سنگهای زینتی و قیمتی تغییر داده و به اینجا آمده است.
او در این سالها تلاش کرده است نگینهایی را که به دستش میرسد به قاعده پیشینیان و خلاقیت امروزیها تراش بدهد تا هم زندهدار هنری قدیمی باشد و هم قدمی درزمینه ارتقایش بردارد.
«سنگ، سنگ است! سخت و واقعی و خشن! با همه اینها من سنگها را عاشقانه دوست دارم. بهقول سهراب سپهری انگار در پناه سنگ میتوان در کمین ابدیت نشست.»
بهبود آزادیان این را همان ابتدای گفتگو میگوید تا دلیل ترجیح سختی سنگ به نرمی قلمموی نقاشی را توضیح دهد. گویا پدرش نقاش چیرهدستی بوده که او هم بهسمت نقاشی کشیده شده و آن را بهطور مداوم ادامه داده است؛ «نقاشی پایه هنرهای دیگر است. برای همین حالا که سنگتراش شدهام بهخوبی میتوانم حجم، فضا، طرح و سایهروشن را در سنگتراشی درک کنم.»
داستان علاقهمندی او به سنگتراشی از سال٩٦ شروع میشود. میگوید: آن سال در شرکتی مشغول به کار شدم که از خارج از کشور سنگهای زینتی میخرید و در ایران به فروش میرساند. در دفتر آن شرکت یک دستگاه تراش سنگ بود. یکبار که تنها بودم، یک تکه سنگ شکسته برداشتم و سعی کردم با دستگاه به آن شکل بدهم. رامشدن آن سنگ سخت توی دستهایم لذت عجیبوغریبی داشت و همان لحظه تصمیم گرفتم که این کار را تخصصیتر انجام بدهم.
اینگونه شد که پسانداز اندکش را از کار در آن شرکت، صرف خرید مهمترین ابزار سنگتراشی کرده و با یک دستگاه فرز ٣٥٠هزارتومانی کار را شروع میکند. آنطور که آزادیان میگوید، یک سنگتراش به ابزار خاص و گرانقیمتی یا به فضای بزرگ نیاز ندارد و با یک فرز در اتاقشخصی یا یک فضای کوچک هم میتوان کار کرد؛ یک فرز کوچک دستی که متههای مختلف روی آن قرار میگیرد.
فرزهای پیشرفتهتر هم البته امکانات و عمر بیشتری دارند؛ مثلا یک شلنگ کوچک دارند و همزمان با تراش مدام روی سنگ آب میریزند. آنطور که این هنرمند توضیح میدهد، سنگ باید حین کار خیس باشد تا راحتتر تراش بخورد.
خودش میگوید: آن اوایل کار که با فرز ساده کار میکردم، هرچند دقیقه، سنگ را در تشت آب میغلتاندم تا راحتتر تراش بخورد.
هر سنگی خصلت خودش را دارد. این موضوع مهم را آزادیان هم از استادان شنیده و هم خودش به تجربه دریافته است؛ «مثلا فیروزه نرمتر است و باید با آن لطیفتر برخورد کنید. بعضی از سنگها هم مستعد پودرشدن هستند و ممکن است یک ترک کوچک در دل سنگ، کل کار را خراب کند؛ مثلا هشتاددرصد سنگ را تراش دادهاید و در مراحل پایانی آن، ترکی نهفته سر باز میکند و کل سنگ میشکند!
راهش این است که آنقدر تمرین کنید تا قلق هرکدام را پیدا کنید. علاوهبراین بهطور کلی سنگتراشی هم مسیر مشخصی ندارد و هر هنرمندی فرمول خاص خودش را پیاده میکند. این است که در این هنر بیشتر از آموزش دیدن، تجربه و آزمون و خطای خود اوست که به کار میآید.»
با این همه، سنگتراشی یک سری اصول هم دارد که آزادیان درباره آنها اینطور توضیح میدهد: سنگها خودشان صاحبانشان را پیدا میکنند؛ یعنی هر سنگ ویژگی خاصی دارد و اگر کسی ویژگیهایی نزدیک به آن سنگ داشتهباشد، جذب آن میشود.
هر هنرمند فرمول خاص خودش را پیاده میکند و به همین دلیل در این هنر آزمون و خطا بیشتر بکار میآید
اولین مرحله، انتخاب سنگ مناسب است که بسته به اثری که میخواهید خلق کنید، باید سنگ مناسبی را انتخاب کنید. نرمی و تردی فیروزه برای گردنبند مناسبتر است و سختی عقیق برای انگشتر. در مرحله بعد، سنگ بیشکل برش میخورد تا برای تراشیدن آماده شود.
به این مرحله که با دستگاه فرز انجام میشود، بهاصطلاح «خشنکاری» میگویند. بعد از خشنکاری، متههای ظریفتر جایگزین میشود تا ریزهکاریهای طرح پیاده شود. بعد از آن، سنگ صیقل میخورد تا صاف و یکدست و تمیز شود.
بعد هم اگر بخواهید سنگ با فلز ترکیب میشود و ماحصلش یک زیور زنانه یا مردانه است؛ زیورهایی که اگرچه بسیار زیبا هستند و در صفحه مجازی او تصاویرشان بارگذاری میشود، این روزها بازار خوبی ندارند و هنرمندی مثل آزادیان میگوید بیشتر فروشش ازطریق نمایشگاههایی است که در شهرهایی، چون تهران برگزار میشود. مجموع این شرایط است که باعث میشود او ورود به این هنر را به کسی توصیه نکند، مگر اینکه علاقه و استعداد زیادی داشته باشند و فقط مسائل مادی مدنظرشان نباشد.
مصلای تاریخی مشهد که پاتوق همیشگی بهبود آزادیان است، برای این هنرمند بهترین مکان سنگتراشی است. او اولین مواجههاش را با بنای مصلای تاریخی اینطور تعریف میکند: روز اول مبهوت شکوه بنا شده بودم و جالب اینکه هنوز هم این بنا برایم عادی نشدهاست. این فضای قدیمی بهترین حسوحال را به ما هنردوستها القا میکند.
اینگونه است که او لذتبخشترین لحظات زندگیاش را لحظاتی میداند که در مصلای تاریخی مشهد مشغول کار است و میتواند طرحی زیبا را از دل یک حجم سخت سنگی بیرون بکشد. میگوید: طبیعت بهترین الهامبخش هنرمند است، اما اینطور نیست که نشود طرح دیگری را روی سنگ انداخت. درواقع باید و نبایدی برای هنرمند وجود ندارد و هنرمند حتی میتواند از رؤیاها و خاطراتش چیزهایی را بیرون بکشد.
او تعریف میکند که خودش بارها در سنگتراشی به دنیای خیالات و خاطراتش دست برده است تا طرحی روی سنگ بنشاند، مثل اسب عجیب و زیبایی که در کودکی خواب دیده و حالا آن را روی یک سنگ عقیق برش داده است.
* این گزارش دوشنبه ۲۱ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۱ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.